سلام،
با این پست همراه شوید و به صورت آنلاین آمار لحظه به
لحظه جهان را ببینید. علاوه بر آمار جمعیت جهان که عجیب است آمارهای دیگری
هم به چشم می آیند. مثل:
* آمار خودکشی
* آمار سقط جنین
* آمار سیگارهای مصرف شده امروز
* آمار افراد دارای سو تغذیه
و...
تشریف بیارید:
چه دعایی کنمت بهتر از این:
که کنار پسر فــاطمه
هنگام اذان،
سحر جمعهای از سال جدیـــد،
پشت دیــــوار بقیع،
قـــامتت قد بکشد در دو رکعت
به نمازی که نثـــــار حرم و گنبد بر پا شدهی
"حضرت زهــــرا"
بکنی... .
این رویکرد استکبارى که آمریکایىها دارند و از دهها سال پیش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است که در ملّتهاى دنیا یک احساس بی اعتمادی و بیزارى نسبت به دولت آمریکا به وجود بیاید؛ این مخصوص کشور ما نیست؛ هر ملّتى به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّى آن کسانى که دوست آمریکا بودند.
حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایىها اعتماد کرد؛ براى اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکایىها متوسّل شد؛ آمریکایىها به جاى اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتاى ۲۸ مرداد را راه انداختند.
مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّى کسانى که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند.
روابط رژیم طاغوتى سابق با آمریکا خیلى صمیمى بود، در عین حال زیادهخواهىِ آمریکا آنها را هم به ستوه آورده بود؛ همین کاپیتولاسیونى را که گفتیم - مصونیّت قضائى مأمورین آمریکا - تحمیل کردند بر آنها؛ آنها هم پشتوانهاى جز آمریکا نداشتند، مجبور شدند قبول کردند.
معناى کاپیتولاسیون این است که اگر چنانچه یک گروهبان آمریکایى بزند توى گوش یک افسر ارشد ایرانى، کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد. اگر یک مأمور خُردهپاى آمریکایى در تهران به یک مرد شریف ایرانى یا به یک زن شریف ایرانى تعدّى بکند، کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد؛ آمریکایىها میگویند حق ندارید، خودمان قضیّه را حل میکنیم؛ ذلّت یک ملّت از این بیشتر نمیشود. این را تحمیل کردند، دوستشان هم بود، به دوست خودشان هم رحم نکردند.
همین محمّدرضا را بعد از آنکه از ایران فرار کرد و یک مدّت کوتاهى به آمریکا رفت، از آنجا بیرون کردند، او را نگه نداشتند؛ یعنى اینقدر هم به او وفادارى نکردند؛ [ آمریکائی ها ] اینجورى هستند.
ملّتها و حتّى دولتها به آمریکا بىاعتمادند به خاطر همین رفتار و رویکردى که در سیاست آمریکایىها هست. هرکسى اعتماد کرد به آمریکا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در میان ملّتها شاید بشود گفت منفورترین قدرتهاى دنیا آمریکا است.
اگر یک نظرسنجى عادلانه و سالمى در دنیا بین ملّتها انجام بگیرد، گمان نمیکنم نمرهى منفى هیچ دولتى به پاى نمرهى منفى دولت آمریکا برسد؛ در دنیا امروز وضع اینها اینجورى است؛ میشنوید دیگر حرفهایى که اروپایىها امروز دارند علیه آمریکایىها میزنند. خب، بنابراین مسئلهى ستیزهى با استکبار و روز ملّى استکبارستیزى یک مسئلهى اساسى است، یک مسئلهى برخاستهى از تحلیل درست و حرف درست است.
***************************************
بیانات رهبری در دیدار دانشآموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملّى مبارزه با استکبار جهانى
۱۳۹۲/۰۸/۱۲
منبع : سایت رهبری
...ابتدای سفرم شادی و غم توام شد
شادی و غم غزلی شد، غزلی مبهم شد
فاصله مشکل من بود، که در این جاده
چارده مرتبه این فاصله کم شد، کم شد
ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم
بوسه می خواست لبم،گنبد خضرا خم شد
خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت
گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد
بعد هم پشت همان پنجره رویایی
چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد
خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق
گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد
گریه کردم، عطش آمد به سراغم،گفتم:
به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد
آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم
کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد
روی سجاده خود یاد لبت افتادم
تشنه ام بود، ولی آب برایم سم شد
زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد
از محمد به محمد که میسر هم شد
من مسلمان شده مذهب چشمی هستم
که درآن عاطفه با عشق و جنون توام شد
سالها پیر شدم در قفس آغوشت
شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد
کاروان دل من بسکه خراسان رفته است
تار و پود غزلم جاده ابریشم شد
سالها شعر غریبانه در ابیات خودش
خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده به او کار جهان در هم شد
بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت
آی برخیز ز جا قافیه یا قائم شد...
سید حمیدرضا برقعی
گفتا زجای برخیز، / عالم پر از صفا شد
ظاهر فروغ زهرا-س / از بیت مصطفی شد . . .
سلام، عزیزان ارجمند،
با «شبیخون» به روزم و مشتاق نظرات شما خوبان. [گل]
اللهم اشف کل مریض؛آمین یارب العالیمن
به یک یاعلی مددی همه شما محتاجم و اومدم امشب در خونه هاتون در می زنم و کاسه می چرخونم
برای اینکه به عشق شش ماهه ی حضرت رباب ؛باب الحوائج علی اضغر ابن الحسین ارواحناله لک الفدا؛
برای این پسر بچه ی زیبا که داره جونش رو با بیماری که داره از دست می ده و برای شفای همه بیمارانی که در این شبها
به دنبال یک دعای باصفا و یک قلب شکسته می گردند که دعاشون کنه و به هر شکلی که شده خداوند تبارک و تعالی
نجاتشون بده.... عزیزانم ، خواهران بزرگوارم و برادران گرامی ام؛ خدا می داند که این حقیر این بچه را نمی شناسم
اما با دیدن
عکس زیبای این کودک دلم رفت کربلا .... بیائید امشب و این چند روز باقی مونده از ایام مادریمان
از مادر جان سادات بخواهیم که او را شفای عاجل عطا کندمادر یک آبرویی پیش خدا خرج کنه تمومه و بدون اینکه کارش به تیغ جراحی برسه ؛ یکبار دیگر خداوند
تبارک و تعالی به خانوده اش او را برگرداند ....
یک یا علی مددی بگویید و با بازنشر این مطلب بگذارید همه دعا کنند ...خلاصه یک دل شکسته و با آبرو پیش مادرجان
عزیز کرده پیدا می شه ؛ مادر حرفش رو زمین نیندازه ....
منتظر دستان پر مهرتان و جوانمردی از سر غیرت و مروت شما هستم....
هرجور که صلاح می دانید برایش نذر بردارید....
بحق مادر سادات هرچی مشکل تو زندگی دارید برطرف بشه و هرگز دچار گرفتاری نشید و دستتون پیش مردی هم بحق عموی سادات دراز نشه ...
بگید یاعلی مددی و درد و بلا نبینید ....
صفای باطنتون رو عشقه ....
http://parsisampad.blog.ir/1393/01/06/%D8%AF%D8%B9%D8%A7-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B4#comments